«به نام آنکه همهی آزمونها به دست توانای اوست»
«نکاتی دربارهی الگوی طرّاحی سؤال و نقد و بررسی نمونه سؤالات ارسالی همکاران رشتهی زبان و ادبیّات فارسی بابل به گروه آموزشی»
با سلام و احترام خدمت همکاران فرهیختهی گروه زبان و ادبیّات فارسی شهرستان بابل و سپاس از همکاران محترمی که پیرو فراخوان گروه آموزشی، نمونه سؤالات طرّاحی شده را به گروه آموزشی ارسال نمودهاند،نتیجهی بررسی و تحلیل سؤالات برای استفادهی بیشتر به شرح زیر ارائه میگردد.
نظربه اینکه هیچ سؤالی بدون عیب نیست و ارزیابی ما از سؤالات نیز کاملاً صائب نخواهد بود، شایسته است همکاران گرامی در طرح سؤال به چند نکتهی کلیدی زیر توجّه ویژه نمایند:
الف) رعایت شکل و ساختار سؤال
- مشخّصات سربرگ سؤال کاملاً نوشته شود؛ مانند نمونهی زیر
«به نام خدا»
نام: نام خانوادگی: نام آموزشگاه: فرهنگ نام درس: زبان فارسی (2) پایهیتحصیلی: دوم نوبت امتحان: نیمسال اوّل
رشتهی تحصیلی: ادبیّات و علوم انسانی تاریخ آزمون: 24/10/88 ساعت آزمون: 8صبح مدّت پاسخگویی: 70دقیقه
ردیف | شـــــــــــــرح ســـــــــــؤال | بارم |
_ ترسیم جدول طرح سؤال مانند شکل زیرو پیوست آن به سربرگ؛چون تأثیرات مثبتی در پاسخگویی دانشآموز به سؤال خواهد داشت
- ماشین نویسی کردن سؤالات ؛ تا سؤالات خوانا باشد و موجب سر درگمی دانشآموزان و به هم خوردن نظم جلسهی آزمون نگردد.
- رعایت درست نویسی(املا)و نکات نگارشی؛ چون غلط املایی و نگارشی از یک معلّم ، مستقیماً شخصیّت او را مورد هدف قرارمیدهد. بنابراین درطرح سؤال رسم الخط کتاب رعایت شود؛ مثلاً نگارش یا»ی میانجی(خانهی) و «ها»ی نشانهی جمع جدا نوشته شود.
- رعایت حجم متناسب سؤال؛ زیادی صفحات و تعداد سؤالات موجب ملالت و دلآزردگی دانشآموز است و تأثیر منفی دارد.
- رعایت فاصلهی میان واژهای و میان حرفی در طرح سؤال
- تقسیمبندی سؤالات هر درس به بخشها یا قسمتهای مختلف با درج کلّ بارم در مقابل هر بخش؛ مثلاً :
« درس زبان فارسی» به چهار بخش و « درس ادبیّات فارسی» به شش قسمت زیر تقسیمبندی میشود ؛
الف) زبانشناسی (4نمره) الف) معنی و مفهوم نظم و نثر (6نمره)
ب) دستور(8نمره) ب) درک مطلب(4نمره)
ج) نگارش(5نمره) ج) خودآزمایی(3نمره)
د) املا و بیاموزیم(3نمره) د) لغت درجمله یا عبارت (2نمر)
هـ) دانشهای ادبی(3نمره)؛
شامل؛ تاریخ ادبیّات،آرایه و درآمد
و) حفظ شعر(2نمره)
ب) محتوا و نکات فنّی سؤال
- رعایت سطوح ششگانهی بلوم؛ (دانش،درک وفهم، کاربرد، تجزیه و تحلیل، ترکیب، قضاوت و ارزشیابی)
- رعایت پراکندگی سؤالات در تمام دروس( بودجه بندی سؤالات در هر درس)
- مطابقت بارم با پاسخ سؤال - رعایت بارمبندی قسمتهای مختلف سؤالات
- صراحت و روایی سؤال(گویا و بیابهام بودن) - مطابقت سؤال بامحتوای درس و انتظارات فرایند آموزش
-عدم استفاده ازاشعار و نثر سنّتی در سؤالات زبان فارسی
- تأکید و توجّه به طرح سؤالات مفهومی و کاربردی
- بازبینی دقیق سؤال پس از طرح و نگارش سؤال و اصلاح غلطهای احتمالی
در نمونه سؤالات ارسالی به گروه آموزشی زبان و ادبیّات فارسی، برخی از نکات یادشده کاملاً رعایت شده و متأسّفانه بسیاری از موارد ساختاری و محتوایی در طرح سؤال نادیده انگاشته شده است که از همکاران انتظارداریم، تا با شرکت فعّال در نشستهای گروه ، درنوبتهای بعدی سؤالات برتری طرّاحی فرمایند.
در برخی از سؤالات غلطهای نگارشی، املایی و تایپی به چشم میخورد که ظاهراً همکار محترم، نگارش آن را به ماشین نویس واگذار کرده است و پس از طرح و نگارش، سؤالات را شخصاً با دقّت مورد بازبینی قرار نداده است؛ مثال:
شرح سئوالات = شرح سؤالات ، ادبیات و فارسی = ادبیّات فارسی ، ... تا چیزی گیر خوشه چینها بیاد = بیاید
برو طواف دلی کن که کعبهی حمنفی است ... = برو طواف دلی کن که کعبهی مخفی است
روزی تفقّدی من درویش بینوارا = روزی تفقّدی کن درویش بینوا را
به نام آن خدای که پیغام او مفتوح فتوح است و ... = به نام آن خدای که پیغام او مفتاح فتوح است و ...
بقدری مشعوف شدند ... = به قدری مشعوف شدند ...
خورده قسم اختران به پاداشمم = خورده قسم اختران به پاداشم
در میدان خانه گم کردیم صاحبخانه را = در میان خانه گم کردیم صاحبخانه را
بدین روز روز دنیا چوبی عقلان مشو غرّه = بدین زور و زر دنیا چو بیعقلان مشو غرّه ؛ عدم رعایت فاصلهی میان واژهای
نگارش نامنظّم و درهم عبارات که صورت ناخوشایندی دارد و برای چشم فراگیر خسته کننده است.
عدم مطابقت بارم با پاسخ سؤال؛ مثلاً برای بازگردانی مصراع « تنی لرزلرزان و رخ سندروس» (25/.نمره) مناسب نیست.
به جای طرح چند سؤال در سطح دانش از حیطهی شناختی ، بهتر است سؤالات کاربردی و مفهومی طرح شود؛ مثال
به جای انواع حماسه را نام ببرید . شایسته آن است که سؤال به این صورت طرح شود:
نوع منظومههای حماسی مقابل را بنویسید.
الف) خاوران نامه: ب) شاهنامه: (5/.)
پراگندگی سؤالات درتمام دروس رعایت نشده است و برخی از دروس در طرح سؤال کاملاً نادیده انگاشته شد و خلاف آن، از برخی دروس چند نمره سؤال طرح شد.
سعی شود در سؤالات از فعلهای رفتاری استفاده شود؛ مانند بنویسید ، مثال آورید، نام ببرید،و... تا قابل سنجش باشد.
از طرح سؤالات مبهم بپرهیزیم؛ مثال : صفتهای بهکار رفته در بیت بالا را مشخّص کنید. چه نوع صفت ؟ از نظر جایگاه یا ساختمان یا معنی ومفهوم یا ...
در آخرین قسمت این سؤال به جای « حفظ شعر» چنین آمده است : هـ - جاهای خالی را کامل کنید. بهتر آن است که این گونه نوشته شود:
هـ ) حفظ شعر (2نمره)
= جاهای خالی را کامل کنید.
در همین سؤالات، نکات مثبتی از قبیل : رعایت تقسیم بندی عناوین سؤالات، ماشین نویسی کردن سؤال،رعایت بارم قسمتهای مختلف سؤال، ترسیم جدول سه ستونه و ... به چشم میخورد.
در نمونه سؤال دیگری آمده است که « هریک از واژگان مشخّص شده در شعر بالا نماد چیست؟ امّا در متن سؤال هیچ واژهای مشخّص یا برجسته نشده است.
در بخش حفظ شعر بعد از نقطه چین « ی» میانجی .......... ی یا حرف اضافهی « در» پیش از نقطه چین کاملاً گویا ست که واژهی محذوف چیست؛ مثال: غم این .................. ی چند / خواب در .................. تَرََم میشکند.
همچنین همکار محترم بدون توجّه به بخشنامههای جدید ، قسمت حفظ شعر را (1نمرهای) و خود آزمایی و درک مطلب را (8نمرهای) طرح کردهاند. که به ترتیب (2نمره) و (7نمره) در نظر گرفته شده است.
امید است این قطرهای از دریا همکاران فرهیخته را بهکار آید
« گروه آموزشی زبان و ادبیّات فارسی شهرستان بابل – آذر 1388
شمارهی پنجم
آذر ماه 1388
با صبا افتان و خیزان میروم در کوی دوست
وز رفـیـقــان ره استـمـداد هـمّـت میکـنـم
گاهنامهی ادبی صــبــا
نشریهی گروه آموزشی زبان و ادبیّات فارسی شهرستان بابل
مقدّمه هیأت تحریریّه
آموزش آسان عروض (3) جمعلی آهنگرسماکوش
چند خرده بر اهل خرد سید محسن مهدی نیا چوبی
نکاتی دربارهی الگوی طرح سؤال و نقد سؤالات ارسالی همکاران محترم به گروه آموزشی
آرایهی ادبی (1) آشنایی با چند اصطلاح جمعلی آهنگرسماکوش
تقویم اجرایی گروه آموزشی زبان و ادبیّات فارسی شهرستان بابل
معرّفی کتاب
نمودار ساختار واحدهای زبان در یک نگاه غلامحسن رضایی
گذری بر خوان هشتم سیاوش یوسف نژاد
مقدّمه
سلامی چو بوی خوش آشنایی بر آن مردم دیده بر روشنایی
با سپاس صمیمانه از ذات اقدس باری تعالی که بار دیگر توفیق رفیق راهمان کرد تا بتوانیم گامی هرچند کوچک و ناچیز در راه ارتقای فرایند آموزش شهر و دیارمان برداریم و پنجمین شمارهی گاهنامهی ادبی صبا را منتشر کنیم و سلام گرم و صمیمی و خدا قوّت برخاسته از سویدای دل ، به پیشگاه شما همکاران فرهیختهی گروه آموزشی زبان و ادبیّات فارسی شهرستان بابل، که همواره مایهی مباهات و سرافرازی بودهاید.
قبل از هر چیز در این شماره از محضر همهی همکاران محترم گروه زبان و ادبیّات فارسی به مصداق بیت
« باصبا افتان و خیزان میروم در کوی دوست وز رفـیقـان ره استمـداد همّـت میکـنـم »
درخواست میشود که مثل همیشه ما را در انتشار این گاهنامهی ادبی صبا با ارائهی مقالات خود یاری دهند تا این نشریّه از بار علمی و ادبی چشمگیری برخوردار گردد.
از آن دسته از همکاران گرامی که با ارسال مقاله ما را در انتشار این نشریّه یاری کردهاند، صمیمانه سپاسگزاریم.
پس از فراخوان مقالات ، چشم داشتیم و داریم که همکاران دانشمند، با بذل توجّه ویژه به بخشنامههای ارسالی از گروه آموزشی، ما را از توانمندیهای علمی و ادبی خود ، در قالب مقاله در این نشریّه بهره مند گردانند تا بتوانیم در زمینههای گوناگون علمی، ادبی،هنری،طرّاحی سؤال، طرح درس نویسی ،تحلیل محتوا و ارائهی درس، در نشستهای تخصّصی طرحی نو درافکنیم و گامهای مؤثّرتر از گذشته برداریم . و بر این باوریم که این انتظار از شما کمترین امید ماست. باشد که همکاران فاضل در شمارههای بعدی این نشریّه، بیش از پیش با گروه آموزشی تعامل نمایند.
گفتنی است که برای ارسال مقالات به نکات زیر توجّه شود:
مقالات ارسالی ماشین نویسی شده همراه با سی دی یا دیسکت باشد.
مطالب مطابق با آیین نگارش، قواعد دستور و اصول علمی پژوهش و مرتبط با محتوای کتب درسی باشد.
مسؤولیّت پاسخگویی به نقد خوانندگان بر عهدهی نویسندهی مطالب است.
در صورتی که تایپ آن به دیگران واگذار میشود، حتماً پس از تایپ با دقّت مورد بازبینی قرار گیرد.
همکاران دانشور میتوانند دیدگاه و پیشنهاد و انتقاد خود را به نشانی babol.adab@gmail.com ارسال نمایند.
اعضای هیأت تحریریّه
سید محسن مهدی نیا چوبی
جمعلی آهنگرسماکوش
آموزش آسان عروض (3) « جمعلی آهنگرسماکوش»
درشمارههای پیشین این گاهنامهی ادبی،دربارهی تعیین وزن شعر فارسی، املای عروضی، تقطیع هجایی،تقطیع به ارکان، نام وزن و بحرعروضی، نکاتی فراخور تجربهی تدریس چند ساله در این درس، گردآوری و یادآوری شد که امید است همکاران فرهیخته را بهکارآمده باشد. نگارنده در این شماره، مختصراً دربارهی مبحث مهمّ اختیارات شاعری، نکاتی را یادآور میشود.
اختیارات شاعری
گاهی در تعیین وزن شعر فارسی،به سبب رعایت تساوی و رویاویی هجاهای کوتاه و بلند، هیچ مشکلی در تطابق دو مصراع یک بیت وجود ندارد. امّا گاهی در تقطیع هجایی و خطّ عروضی با وجود رعایت تساوی هجاهای دو مصراع ، به رویا رویی هجاهای کوتاه و بلند برمی خوریم که موجب اختلاف وزن دومصراع یک بیت می شود .دراین صورت ناگزیریم که تغییراتی در تلفّظ یا وزن کلمات ایجاد کنیم تا وزن مناسب و هماهنگ حاصل شود.به این گونه تغییرات در تلفّظ و وزن که بنا به ضرورت ایجاد می شود، اختیارات شاعری می گویند.
انواع اختیارات شاعری
اختیار شاعری خود به دو دستهی اختیار زبانی و اختیار وزنی تقسیم میشود:
1) اختیار زبانی
همان طوری که گفته شد گاهی شاعر برای تعیین وزن مناسب شعر،یک تلفّظ را از میان دو یا چند تلفّظ بعضی از کلمات برمیگزیند که به این انتخابِ تلفّظ کلمه از سوی شاعر، اختیار زبانی شاعری گفته میشود. اختیار زبانی خود به دو دستهی اصلی تقسیم میشود که عبارتند از :
الف ) امکان حذف همزه :
هرگاه در کلمات ترکیبی پیش از همزه حرف صامت باشد، به هنگام تلفّظ آن کلمه، می توان همزه را حذف کرد؛ مثلاً « پیش از= پیشَز ، دانش آموز = دانشاموز و از این = اَزین» خوانده میشود. همان طوری که می بینید در این واژهها همزه از تلفّظ افتاده است.
ب ) تغییر کمّیّت مصوّتها:
این مورد از اختیار زبانی شاعر خود به دو صورت زیر است؛
1) بلند تلفّظ کردن مصوّت کوتاه در آخر واژه، در صورتی که هجای مقابل آن بلند باشد؛ مثال :
بـِ نا مِ خـُ دا وَنـ دِ جا نـُ خـِ رَد
کـَ زینـ بَر تـَ رَنـ دیـ شـِ بَر نَگـ ذَ رَد
همان طوری که گفته شد در برخی موارد شاعر برای رسیدن به وزن درست شعر، میتواند مصوّت کوتاه را بلند تلفّظ کند؛ مانند فردوسی که در بیت آغازین شاهنامه، مصوّتهای کوتاه( –ِ ) و ( -ُ ) را در هجاهای سوم و نهم مصراع اوّل به مصوّت بلند تغییرکمّیّت داد؛ چون هجاهای مقابل آنها هجاهای بلند بودند و این مصوّتها نیز درآخرواژه قرار دارند.
2) کوتاه تلفّظ کردن مصوّت بلند ، در صورتی که دو مصوّت بلند کنار هم باشد،شاعر میتواند مصوّت بلند اوّلی
را به مصوّت کوتاه تبدیل کند؛ مثلاً اگر واژههای « جادویی» با « عاقلی» در بیتی روبه روی هم واقع شود، شکل تقطیع آنها چنین است: جا دو یی
_ U _
عا قِـ لی
_ U _
پس هجای دو م « جادویی » به هجای کوتاه «دُ» تبدیل میشود؛ چون هجای مقابل آن یک هجای کوتاه است و دو مصوّت « دو » و« یی» نیز کنار هم قرار گرفتند.
2 ) اختیار وزنی
گاهی نیز شاعر بدون این که در تلفّظ واژهها تغییری بدهد، کمّیّت هجا را تغییر میدهدکه موجب تغییر وزن
میشود. به این نوع از تغییر دادن وزن از سوی شاعر، «اختیار وزنی» اطلاق میشود.
اختیار وزنی شاعر نیز خود به چهار نوع عمدهی زیر است که به ترتیب کاربرد آنها توضیح داده میشود.
1) هجای پایانی بیت یا مصراع همیشه بلند است. ( بلند بودن هجای پایانی):
هرنوع از انواع هجا در آخر بیت یا مصراع واقع شود، همواره از نظر کمّیّت، یک هجای بلند محسوب میشود. پس، امتداد هجا در پایان بیت یا مصراع همیشه برابراست؛ چون در این جایگاه هجای کوتاه و هجای کشیده هم یک هجای بلند شمرده میشود. بنابراین در پایان بیت یا مصراع واژههای « تو »که یک هجای کوتاه است با « دَر» که یک هجای بلند است با « دَرد» که یک هجای کشیده است، از نظر امتداد برابر و یکسان به حساب میآیند.
هجاهای « راست و طاست» در آخر بیت زیر مشمول این اختیار وزنی است:« آینه ار نقش تو بنمود راست خود// شکن آیینه شکستن خطاست» _ _
2) تبدیل « فعلاتن به فاعلاتن» در آغاز مصراع :
گاهی اتّفاق می افتد که پس از تقطیع درست شعر ، در رکن اوّل یکی از مصراعها رکن عروضی« فعلاتن» و در مقابل آن در مصراع دیگر رکن عروضی« فاعلاتن» به دست میآید. در این صورت شاعر بدون آن که در تلفّظ کلمات تغییری بدهد، تنها در وزن شعر تغییر ایجاد میکند و رکن عروضی « فعلاتن» را در آغاز یکی از مصراعها به رکن عروضی« فاعلاتن» تبدیل میکند و عکس آن صادق نیست.
حا لِ دِل با تُ گُف تـَ نَم هـَ وَ سَست
_ U U _ U _ U _ _ U _
سُـ خـَ نِ دِل شـِ نُفـ تـَ نَم هـَ وَ سَست
U _ U _ U U U _ U U _
همان طوری که می بینیم در این بیت هجای کوتاه اوّل مصراع دوم ، بدون تغییر در تلفّظ « سُـ » به هجای بلند تبدیل میشود و تنها علامت هجایی از کوتاه به بلند تغییر میکند تا رکن «فعلاتن » به «فاعلاتن» تبدیل شود.
نکته _ اگر اوّلین هجای رکن «فعلاتن» واژههایی مانند « تو،به، دو ،که، و...» بود در این صورت تبدیل «فعلاتن» به « فاعلاتن» از نوع اختیار زبانی شاعر است نه اختیار وزنی؛چون مصوّت کوتاه در آخر چنین واژههایی طبق اختیار زبانیِ تغییر کمّیّت مصوّتها به هجای بلند تبدیل میگردد؛ مثال:
«دو دهان داریم گویا همچو نی یک دهان پنهانست در لبهای وی»
هجای اوّل مصراع اوّل (دُ ) یک هجای کوتاه است امّا چون در برابرهجای بلند (یک)در اوّل مصراع دوم واقع شد ، بنا به اختیار زبانی شاعر« تغییر کمّیت مصوّتها » ازنوع بلند تلفّظ کردن مصوّت کوتاه در آخر واژه، به هجای بلند تبدیل شدهاست که این تغییر طبق اختیار زبانی صورت گرفته است و از نوع اختیار وزنی نیست.
3) ابدال یا تبدیل دو هجای کوتاه به یک هجای بلند یا عکس آن در میان مصراع:
گاهی درمیان برخی از ابیات و مصاریع ممکن است ارکانی که دو هجای کوتاه کنار هم دارند، دو هجای کوتاه آنها درمقابل یک هجای بلند و یا عکس آن قرار بگیرد که در این صورت اختیار وزنی ابدال اتّفاق میافتد. این اختیار وزنی معمولاً در ارکان ( فعلاتن)، ( مفتعلن )، (مستفعل) و ( فَعِلن)رخ میدهد که سه رکن عروضی اوّل به رکن (مفعولن) و رکن آخری به رکن( فع لن) تبدیل میشوند که عکس این تبدیل نیز ممکن است؛ مانند بیت زیر:
آمد نوروز هم از بامداد آمدنش فرّخ و فرخنده باد
آ مَــد نو | رو ز هـَ مَـز | با مـ داد
ـــ ـــ ـــ ـــ U U ــــ | ـــ U ـــ
آ مَـ دَ نَش | فَر رُ خُ فَـر | خُنـ دِ باد
ـ U U ـ | ـ U U ـ | ــــ U ـــ
همانطوری که میبینید، هجای دوم مصراع اوّل (مَـد)یک هجای بلند است که دوهجای کوتاه (مَـ و دَ )در مصراع دوم برابر آن واقع شده است. وقتی که تقطیع هجایی دو مصراع درست باشد،امّا تساوی هجاهای دو مصراع رعایت نشده باشد، در این صورت اختیار وزنی ابدال یا همان تبدیل دوهجای کوتاه به یک هجای بلند و عکس آن در میان مصراع رخ میدهد. در چنین مواردی رکنی که کمتر است به رکنی که در بیت بیشترین تعداد را دارد، تبدیل میگردد؛ یعنی رکن (مفتعلن) دربیت بالا سه بار تکرار شده است ولی رکن (مفعولن ) فقط یک بار در آغاز مصراع اوّل بیت آمده است.پس (مفعولن) که در اقلّیت است به رکن ( مفتعلن )که در اکثریت است ،تبدیل میشود.
در مصراع اوّل بیت مذکور سه اختیار شاعری بهکار رفتهاست که به ترتیب عبارتند از: اختیار وزنی ابدال، در هجای دوم ، اختیار زبانی امکان حذف همزه در هجای ششم و پرکاربردترین اختیار وزنی؛ بلند بودن هجای پایانی در پایان هر دو مصراع.
4) قلب یا جابه جایی یک هجای بلند و کوتاه کنار هم در یک رکن عروضی بنا به ضرورت وزن شعر که معمولاً در ارکان عروضی (مفاعلن ) و (مفتعلن) اتّفاق میافتد؛ مثال:
«کیست که پیغام من به شهر شروان برد
یک سخن از من بدان مرد سخندان برد»
کیـ ست کِـ پَیـ | غا مِ مَن| بِـ شَهـ رِ شَر| وان بَـ رَد
یَک سُـ خَـ نَـز| مَن بِـ دان| مَر دِ سُ خَنـ| دان بَـ رَد
می بینیم که در رکن سوم مصراع اوّل رکن ( مفاعلن) و برابرآن در رکن سوم مصراع دوم رکن ( مفتعلن) آمده است. در این صورت آن رکنی که در اقلّیت است به رکنی که دربیت اکثریت دارد، تبدیل میشود. بنابراین در این بیت شایسته آن است که رکن(مفاعلن)در مصراع اوّل به رکن ( مفتعلن) تبدیل شود. و وزن بیت چنین است:
مفتعلن| فاعلن| مفتعلن | فاعلن
نکتهی 1) مصوّت بلند « و» در کلمات تک هجایی همیشه بلند است جز در واژهی « سو » که بعد از آن مصوّت کوتاه باشد بهطوریکه ترکیب اضافی یا وصفی بسازد، « و» در « سو» میتواند به صورت مصوّت کوتاه تلفّظ شود؛ مثال :
در کلمات ( مو، بو، مور، شور، دود، بود و ... )مصوّت « و» همیشه بلند است امّا در ترکیب « سویِ من » و مانند آن « و » میتواند به صورت « ـــُـ » تلفّظ شود. بنابراین ( سویِ من ) میتواند به صورتهای زیر تلفّظ گردد؛
سو یِ مَن ( _ U _ ) یا // سـُ یِ مَن ( U U _ ) یا // سـُ یِ مَن ( U _ _ )
نکتهی 2) « یـ » در کلمات ساده و کلماتی که به ضمیر پیوسته و شناسه و «ی» نسبی و مصدری متّصل میشوند، همواره صامت است؛ مثال : اختیار ( اِخـ تـِ یا ر ) = ( _ U _ U) ، نیاز( نـِ یا ز ) = ( ( U _U ، خیال ( خـِ یا ل )= ( U _ U)
دانشجویم ( دا نِشـ جو یَم = _ _ _ _ ) ، نیکو یی ( نیـ کو یی = _ _ _ ) ، می گویم ( می گو یَم = _ _ _ )
توجّه - به چنین « یـ » در کلماتی مانند ( دانشجویم ، نیکویی ، میگویم و ... ) « یـ » وقایه یا میانجی و واسطه نیز میگویند.
نکتهی3 ) اگر در کلمات غیر ساده بعد از « ی » حرف همزه ( ا ) بیاید، مصوّت بلند (ی) به صورت مصوّت کوتاه تلفّظ میشود و همزه در تلفّظ و خطّ عروضی حذف میگردد؛ مثال : علی ای = عـَ لِـ یَی(UU ـ )، گیتی ای = گیـ تـِ یَی( ـ U ـ )
نکتهی4) اگر در کلمات غیر ساده پیش از همزه « ن » ساکن بعد از مصوّت بلند باشد، حذف یا عدم حذف همزه تأثیری در کمّیت هجا ندارد ؛ مثال : «خون آشام» بدون حذف همزه( خون آ شا م ) = با حذف همزه
( خو نا شا م )، زمین آسا ، مران از = مَـ ران اَز = مَـ را نَز
ــــ ـــ ــــ U U _ _ U _ _
به نام خدا
نام درس: پایه: مدّت: هدف کلّی: نام دبیر: نام آموزشگاه: شکل کلاس:
مراحل تدریس | روش تدریس | مواد و وسایل آموزشی | فعّالیّت یادگیرنده | زمان به دقیقه |
الف ) بخش مقدّماتی:
| ||||
ب ) اجرای ارزشیابی ورودی : |
| |||
ج) ایجاد انگیزه: | ||||
د ) ارائهی تدریس : |
| |||
هـ ) خلاصه و جمع بندی: | ||||
و ) ارزشیابی پایانی: | ||||
ز ) تعیین تکلیف :
|
به نام خدا
نام درس: پایه: مدّت: هدف کلّی: نامدبیر: نام آموزشگاه: شکل کلاس:
اهداف رفتاری: درپایان این درس از فراگیران انتظار میرود تا بتوانند: الف) دانستنیها و مهارتها (حیطهی شناختی- مهارتی) ب) نگرشها (حیطهی عاطفی)
| رؤوس مطالب | هدفهای جزئی دانشآموزان پس از گذراندن ایندرسبتوانند: | ارزشیابی ورودی (تشخیصی) از دانشآموزان انتظار داریم به سؤالات زیر پاسخ دهند. | نتیجه + + + + + | ارزشیابی پایانی |
به نام خدا
نام درس: پایه: مدّت: هدف کلّی: نام دبیر: نام آموزشگاه: شکل کلاس:
مراحل تدریس | روش تدریس | مواد و وسایل آموزشی | فعّالیّت یادگیرنده | زمان به دقیقه |
الف ) بخش مقدّماتی:
| ||||
ب ) اجرای ارزشیابی ورودی : |
| |||
ج) ایجاد انگیزه: | ||||
د ) ارائهی تدریس : |
| |||
هـ ) خلاصه و جمع بندی: | ||||
و ) ارزشیابی پایانی: | ||||
ز ) تعیین تکلیف : |